لغت “Propinquity” یک واژه انگلیسی است که در زبان فارسی به معنای “نزدیکی”، “اقتراب” یا “وابستگی” استفاده میشود. تلفظ این واژه به صورت [pruh-ping-kwuh-tee] است.
کاربردها و نقشها:
– در زبان روزمره، “Propinquity” به معنای نزدیکی فیزیکی یا مکانی بین دو یا چند شیء استفاده میشود. به عنوان مثال، میتوان به نزدیکی فیزیکی بین دو ساختمان، دو شهر یا دو فرد اشاره کرد.
– در علوم اجتماعی و روانشناسی، “Propinquity” به معنای نزدیکی اجتماعی یا روابط نزدیک بین افراد استفاده میشود. این مفهوم به نزدیکی اجتماعی بین اعضای یک خانواده، دوستان، همکاران یا اعضای یک گروه اشاره میکند.
– در علوم روانشناسی عاطفی، “Propinquity” به معنای نزدیکی عاطفی یا ارتباط عاطفی نزدیک بین دو فرد استفاده میشود. این مفهوم به نزدیکی عاطفی بین دو عاشق، دو همسر یا دو عضو یک رابطه عاطفی اشاره میکند.
مترادفها و متضادها:
– مترادفهای “Propinquity” شامل واژههای “closeness”، “proximity” و “nearness” میشوند.
– متضادهای “Propinquity” شامل واژههای “distance” و “remoteness” میشوند.
تاریخچه و ریشهشناسی:
واژه “Propinquity” از واژه لاتین “propinquitas” به معنای “نزدیکی” یا “اقتراب” گرفته شده است. این واژه در اواخر قرن ۱۶ میلادی وارد زبان انگلیسی شده است.
اولین مورد استفاده:
اولین مورد استفاده از واژه “Propinquity” در ادبیات انگلیسی به طور کتبی در سال ۱۵۹۰ میلادی ثبت شده است. این واژه در طول زمان در ادبیات و زبان انگلیسی به عنوان یک مفهوم مهم و پرکاربرد تثبیت شده است.
توضیحات گرامری:
واژه “Propinquity” یک اسم است که در جمله به عنوان فاعل، مفعول یا مفعول به کار میرود. به عنوان مثال:
– The propinquity between the two buildings is evident. (نزدیکی بین دو ساختمان آشکار است.)
– The propinquity of their relationship is what keeps them close. (نزدیکی رابطه آنها است که آنها را نزدیک نگه میدارد.)
به طور کلی، “Propinquity” یک واژه کاربردی و پرکاربرد است که در موارد مختلف از جمله زبان روزمره، علوم اجتماعی و روانشناسی، و علوم روانشناسی عاطفی به کار میرود.