لغت “inflicted” یک فعل است که به معنای “تحمیل کردن”، “وارد کردن” یا “به وجود آوردن” استفاده میشود. این واژه از فعل “inflict” به دست آمده است و در زبان انگلیسی به صورت منفی و ناراحت کننده به کار میرود.
تلفظ آنلاین لغت “inflicted” به صورت /ɪnˈflɪktɪd/ است.
مترادفهایی برای “inflicted” عبارتند از: imposed، caused، brought about، imposed upon، imposed on، afflicted، imposed upon، و imposed on.
متضادهایی برای “inflicted” عبارتند از: prevented، spared، protected، و defended.
نقش و کاربردهای لغت “inflicted” در جملهها و متون متنوع و گوناگون است. این واژه معمولاً برای بیان عملی استفاده میشود که یک شخص یا یک چیز، درد، زحمت، صدمه یا ضرری را به شخص دیگری وارد میکند. به عنوان مثال:
– The hurricane inflicted severe damage on the coastal town. (توفان آسیبهای شدیدی به شهر ساحلی وارد کرد.)
– The dictator inflicted suffering on his people. (دیکتاتور رنج و رنج را بر مردم خود تحمیل کرد.)
– The bully inflicted emotional scars on his victims. (قویترین زخمهای عاطفی را بر قربانیان خود وارد کرد.)
تاریخچه و ریشه شناسی لغت “inflicted” به زمان حاضر بازمیگردد. این واژه از واژه لاتین “infligere” به معنای “تحمیل کردن” یا “وارد کردن” به دست آمده است. در گذشته، “inflict” به معنای “ضرب و شتم” نیز به کار میرفت، اما در طول زمان، معنای آن تغییر کرده و به معنای کلیتری استفاده میشود.
اولین مورد استفاده از لغت “inflicted” در انگلیسی معمولاً به دوره نوسانات زمین در قرن هفدهم برمیگردد. اما استفاده رایج و گستردهتر از این واژه در زبان انگلیسی معمولاً در قرن نوزدهم و بیشتر در قرن بیستم رخ داده است.
در گرامر، “inflicted” یک فعل گذشتهی ناقص است و معمولاً با افعال کمکی مانند “has” یا “had” به کار میرود. به عنوان مثال:
– The damage inflicted by the earthquake had a lasting impact on the city. (آسیبهای وارده به شهر توسط زلزله تأثیری بلندمدت داشت.)
به طور خلاصه، “inflicted” یک فعل است که برای بیان عملی استفاده میشود که یک شخص یا چیزی ضرر، صدمه یا زحمتی را به شخص دیگری وارد میکند. این واژه در زبان انگلیسی از قرن هفدهم به کار رفته است و معمولاً با افعال کمکی مانند “has” یا “had” به کار میرود.